ای همه دریا چه خواهی نم ؟
و ای همه هستی چه می جویی عدم؟
ای مه تابان چه خواهی کرد گرد؟
ای که مه در پیش رویت روی زرد
تو خوش و خوبی و , کان هر خوشی
تو چرا خود منت باده کشی؟
تاج کرمنا ست بر فرق سرت
طوق اعطیناک آویز برت
جوهرست انسان , چرخ او را عرض
جمله فرع و یا یه اند واو غرض
ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش
چون چنینی خویش را ارزان فروش ؟
خدمتت بر جمله هستی مفترض
جوهری چون نجد ه (یاری)خواهد از عرض؟
علم جویی از کتب ها ای فسوس
ذوق جویی تو زحلوا , ای فسوس
بحر علمی , درنمی پنهان شده
در سه گز تن عالمی پنهان شده
می چه باشد یا سماع و یا جماع؟
تا بجویی زو نشاط و انتفاع
آفتاب از ذره یی شد وام خواه
زهره یی از خمره یی شد جام خواه
جان بی کیفی شده محبوس کیف
آفتابی حبس عقده , اینت حیف
و ای همه هستی چه می جویی عدم؟
ای مه تابان چه خواهی کرد گرد؟
ای که مه در پیش رویت روی زرد
تو خوش و خوبی و , کان هر خوشی
تو چرا خود منت باده کشی؟
تاج کرمنا ست بر فرق سرت
طوق اعطیناک آویز برت
جوهرست انسان , چرخ او را عرض
جمله فرع و یا یه اند واو غرض
ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش
چون چنینی خویش را ارزان فروش ؟
خدمتت بر جمله هستی مفترض
جوهری چون نجد ه (یاری)خواهد از عرض؟
علم جویی از کتب ها ای فسوس
ذوق جویی تو زحلوا , ای فسوس
بحر علمی , درنمی پنهان شده
در سه گز تن عالمی پنهان شده
می چه باشد یا سماع و یا جماع؟
تا بجویی زو نشاط و انتفاع
آفتاب از ذره یی شد وام خواه
زهره یی از خمره یی شد جام خواه
جان بی کیفی شده محبوس کیف
آفتابی حبس عقده , اینت حیف
تاریخ : سه شنبه 90/2/6 | 1:14 عصر | نویسنده : رضا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.